جدول جو
جدول جو

معنی درمان پذیر - جستجوی لغت در جدول جو

درمان پذیر
علاج شدنی، چاره کردنی
تصویری از درمان پذیر
تصویر درمان پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
درمان پذیر
درمان پذیرنده، قابل علاج، چاره پذیر
تصویری از درمان پذیر
تصویر درمان پذیر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرمان پذیر
تصویر فرمان پذیر
فرمان بردار، آنکه فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند
فرمان بر، فرمان شنو، فرمان نیوش، سر به راه، سر بر خط، سر سپرده، نرم گردن، طاعت پیشه، طاعت ور، مطیع، طایع، مطاوع، مطواع، عبید، منقاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرمان پذیر
تصویر فرمان پذیر
کسی که فرمان بزرگتر را اجرا کند مطیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمان پذیر
تصویر پیمان پذیر
قبول کننده عهد وشرط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمان پذیری
تصویر فرمان پذیری
قبول فرمان اطاعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمان پذیری
تصویر فرمان پذیری
اطاعت، قبول فرمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گمان پذیر
تصویر گمان پذیر
عذرپذیر
فرهنگ لغت هوشیار